سفارش تبلیغ
صبا ویژن

داداشم احمد.... - مدافع حرم..

Music v:12 Music v:12 Music v:12 Music v:12

داداشم احمد....

یاقتیل العبرات

دیروز عصر به مداحی گوش میدادم

که جمله های مداح روحم را آرام میکرد

"منم بایـــــد برم آره برم سرم بره نزارم هیچ حرومـــی طرفه حـــــرم بره یه روزیم بیاد نفسه آخرم بـــــــره"

قطرات اشک بی اختیار از گوشه ی چشمانم میریزد

به شهید مشلب فکر میکنم

او هم شهید است

اما من چه

احساس میکنم چیزی کم دارم

احساس میکنم جا مانده ام

آرام و قــــرار ندارم

خدایا احمد همه ی هستی من شده

دوست شهیدم

برادر شهیدم

الگویه زندگی ام

تنها به او فکر میکنم

نه بخاطر چهره ی زیبایش

نه بخاطر ماشین و خانه ی آنچنانی اش

من بخاطر غیرت مردانگی اش دوستش دارم

حال میگویید این همه شهید از همه چیزشان گذشتن

درست

است همه ی شهدا دل بسته نبودن

احمد هم نبود

همه ی شهدا گذشتن

از دختر چند ماهه شان

از پسر تازه به راه افتاده شان

از همسر چند ماه عقد کرده شان

از همه چیزشان

اما احمد هم گذشت

نگویید چرا فقط پولدار ها را میگویم

من با ثروت هیچ کسی کار ندارم

من از همان روز که احمد را شناختم

شیفته ومجذوبش شدم

مجذوب غیرتش

مجذوب حرفهایش

حرفهای از جنس مردانگی

حرفهایی از جنس حجاب

حرفهایی از غیرت

حرفهایی از دفاع

احمد و تمام شهدا گذشتن

اما ما چه

 

در زندگی دنبال" با" نبودی دنبال" بی"بودی

تو نیامده بودی که با کسی یا چیزی بمانی تو آمدی که بــــی شوی از خود بــــــی خود شوی بـــــی دل شوی

بگذری

از همه چیز

از همه کس

فقط برای اینکه فدایی شوی

در راه دین

در راه عمه ی سادات

نتیجه ی این بی شدن ها با خدا شدن است

هرکه از خود بی خود شد و از غیر خــــدا برید باخــــدا خواهد شد

و تو گذشتی از همه ی تعلقات

تا با خــــــدا شدی

من با تمام وجــــود به این عشق تو افتخار می کنم

و آرزویم این است که همانند تو شوم

بگذرم

فقط به یک چیز فکر کنم

آن هم شهادت

و از خدا میخواهم که دستگیرم باشد

کمکم کند تا به آرزویم برسم

خدایا من آرزو در شهادتم...

 

داداشم_احمد_محمد_مشلب

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

پ.ن

دلنوشت از زهرا.م

 


برچسب‌ها:

ابر برچسب